1-1- بیان مسأله
در دهه اخیر، توجه بسیاری به عدالت سازمانی بعنوان یک ساختار مهم و یك زمینه تحقیقی قابل توجه در روانشناسی صنعتی/ سازمانی معطوف شده است. عدالت سازمانی به رفتار منصفانه و اخلاقی افراد درون یک سازمان اشاره می كند. عدالت سازمانی مهم است، زیرا با فرایندهای سازمانی مهم مانند تعهد، رفتاراخلاقی، رضایت شغلی و عملكرد مرتبط است. رفتار منصفانه چیزی است كه كاركنان زمان و توانایی های خود را در یک سازمان سرمایه گذاری می كنند، انتظار دارند. انتظارات كاركنان، نگرانی زیادی را برای مديران سازمان به همراه دارد. بنابراین بسیار عالی است كه عدالت سازمانی در رفتارهای مديران و كاركنان منعكس شود، رفتارهایی كه سطوح عدالت درک شده توسط كاركنان را افزایش می دهد.
چکیده:
مفاهیم رضایت شغلی، عدالت سازمانی، رفتار اخلاقی و تعهد سازمانی به دلیل اهمیت حفظ نیروی انسانی برای سازمانها بسیار زیاد می باشد. شاید بتوان گفت كه كارمندان، مشتریان كار در سازمانها هستند و همچنان كه سازمان ها جهت جلب رضایت مشتریان بیرونی از سیاست ها و استراتژیهای مختلفی بهـره می برند، می بایستی جهت راضی نگه داشتن نیروهای متخصص نیز راهكارهای علمی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهند. بدین منظور باید از طریق بررسی های سالیانه نسبت به شناسایی نقاط ضعف و رفع آن در جهت تأمین رضایت و به تبع آن ایجاد تعهد اقدام نمایند. این پژوهش با هدف بررسی نقش عدالت ،تعهد ورفتار اخلاقی بر رضایت كاركنان، در یک نمونه تصادفی370 نفری، به مرحله اجرا درآمده است. پژوهش ازنطر هدف كاربردی واز نوع رابطه ای بوده و از نظر روش تجزیه و تحلیل دادهها، از نوع همبستگی و معادلات ساختاری محسوب میگردد. داده های حاصل از پرسشنامه های مربوط با استفاده از تكنیک تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری استفاده گردیده است.
چکیده:
پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین منابع قدرت مدیران و اثربخشی ارتباطات سازمانی میپردازد. هدف، بررسی رابطه بین هر یک از منابع قدرت مدیران بر حسب ردهبندی فرنچ و راون، شامل: منابع قدرت تخصصی، مرجعیت، پاداش، مشروع و اجبار با اثربخشی ارتباطات سازمانی، سنوات خدمت مدیران و سابقه مدیریت آنان میباشد. همچنین برآنیم تا تفاوت بین منابع مختلف قدرت مدیران را بر حسب تخصص مدیریت و تخصص غیرمدیریت بررسی نماییم. پژوهش حاضر از دسته پژوهشهای کاربردی و از نوع تحقیق توصیفی (غیر آزمایشی) است و در تقسیمات تحقیقات توصیفی از نوع روش تحقیق همبستگی دو متغیری میباشد. تعداد جامعه آماری مدیران، تعداد 4 نفر و کارکنان، تعداد 104 نفر میباشد. از جامعه آماری مدیران، تعداد 4 مدیر به روش تمام شماری و 65 نفر از کارکنان تحت نظر مدیران منتخب به روش نمونه گیری انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه منابع قدرت «شرایخیم و هینکین (1989)» و پرسشنامه اثر بخشی ارتباطات سازمانی «نانچیان و دیگران (1379) » میباشد.
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین رهبری اخلاقی و تعهد سازمانی در واحدهای مالی دستگاههای اجرایی شهرستان ... است. در این پژوهش کلیه کارشناسان واحدهای مالی دستگاه های اجرایی شهرستان ... به عنوان جامعهی آماری در نظر گرفته شد و از بین جامعهی آماری کارشناسان مالی بر اساس جدول کرجسی- مورگان تعداد 91 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. جهت انتخاب نمونه آماری از نمونهگیری تصادفی ساده با استفاده از جدول تصادفی اعداد استفاده شد. روش تحقیق در این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی میباشد،
چکیده:
ساختار سازمانی می تواند موجب خلاقیت مدیران گردد و نیز خلاقیت مدیران نیز می تواند ساختارهای سازمانی مناسب را به وجود آورد. هدف از این تحقیق بررسی ارتباط بین ساختار سازمانی و خلاقیت مدیران می باشد. جامعه اماری این پژوهش شامل کلیه مدیران و کارشناسان ارشد می باشد. نمونه گیری به روش هدفمند بوده است. از پرسشنامه های خلاقیت فیفر و ساختار سازمانی برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش امار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین پیچیدگی سازمانی، تمرکز، و رسمیت و خلاقیت مدیران رابطه معنادار وجود دارد.
چکیده
امروزه عصر نوین مدیریت، کلیه مسئولان و دستاندرکاران سازمانها را متوجه این واقعیت نموده است که برای دستیابی به حداکثر اثربخشی سازمانی به فکر استفاده از اندیشههای خلاق باشند. کامینگز و اولدهام (1997) دریافتند که حمایت مدیریت از افکار جدید با مشخصههای خلاقیت به ویژه در کارکنانی که مستعد خلاقیت میباشند، ارتباط دارد. آمابیل و گریسکیویز (1987) بر این عقیدهاند که مدیران به عنوان عنصر مهمی از عوامل زمینهای در محیط کار میباشند که بر خلاقیت اثر میگذارند. این پژوهش در پی پاسخ به این سوال است که آیا فرهنگ سازمانی و سبک رهبری در دانشکده ها و گروه های تربیت بدنی میتوانند از اجزاء پیشبینی کننده و عوامل مرتبط با خلاقیت اعضای هیأت علمی باشند؟
چكيده
ظهور فناوري جديد اطلاعات و تاثیری که بر جنبه های گوناگون زندگی داشته است، به ظهور برخی تحولات بنیادی در روابط جوامع بشری منجر شده است. این پدیده با سرعتی چشمگیر خواسته های بشر را تحت تاثیر قرار داده و نیازهای جدیدی را بوجود آورده است. امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را می توان به عنوان ابزاري نیرومند برای ارتقاء کیفیت و کارایی كاركنان مورد استفاده قرار داد. در این پژوهش ابتدا میزان کاربرد فناوری اطلاعات را در سازمان مورد بررسی قرارداده؛ پس از اطمینان یافتن از کاربرد آن؛ اثرات آن را بر توانمند سازی بررسی نمودیم. جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان شرکت توزیع برق استان همدان می باشد و جهت انتخاب نمونه تحقیق، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. روش تحقیق حاضر، پژوهش کاربردی از نوع توصیفی - هبستگی می باشد و ابزار گرد آوری اطلاعات دو پرسشنامه؛ پرسشنامه فناوری اطلاعات و پرسشنامه توانمند سازی که برای بررسی روایی سوالات پرسشنامه از نظر اساتید و صاحب نظر استفاده شده است و جهت پایایی هر پرسشنامه به طور جداگانه آلفای کرونباخ محاسبه شده است. یافته های این پژوهش در بخش آزمون فرضیه ها نشان داد که بین بکار گیری فناوری اطلاعات و به ترتیب بهبود کیفیت عملکرد؛ دانش و آگاهی؛ فرصت های شغلی؛ استقلال و آزادی کار؛ مسئولیت تصمیم گیری؛ خود کنترلی؛ و توسعه حرفه ای کارکنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
چكیده:
هدف این پژوهش بررسی رابطه میان و ارتقاء بهره وری کارکنان می باشد. جامعه آماری حاضر، کارکنان اداره آموزش و پرورش استان ایلام است. روش تحقیق حاضر، پژوهش کاربردی از نوع توصیفی - هبستگی می باشد. ابزار گرد آوری اطلاعات، پرسشنامه است که برای بررسی روایی پرسشنامه از روش محتوایی و جهت پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان داد. که بین شاخص های متغیر های مستقل ابعاد همدلی با متغیر وابسته میزان بهره وری رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. علاوه بر این، در تحقیق حاضر به این نتیجه رسیدیم که مهم ترین شاخص های همدلی بر اساس ضرائب تأثیر بدست آمده به ترتیب: کنترل، ثبات عاطفی، همدلی نسبت به دیگران، همدلی بیانی، همدلی مشارکتی، اثرپذیری عاطفی، همدلی واکنشی می باشند. در رابطه با مقوله بهبود بهره وری نیز بر اساس ضرائب تأثیر حاصل شده : عوامل فیزیکی و روانی محیط کار، عوامل مرتبط با شغل مربوطه، عوامل ایجاد کننده جو صمیمت و همکاری، عوامل ساختاری / مدیریتی، عوامل فردی در اولویت قرار گرفته اند.